ای پاک بهشتی همه شب فکر تو هستم

آغوش چه کس , گهواره آرام تو است ؟

 

آن چشم خمارین که دلم را بربود

تیریست که بر دل زده ای

تدبیر چه باشد که تو اندیشه نابی

این جمله تمام است .

 

فاخته هر قدر که کرد ناله و فریاد , نشنیدی

چون گم شده در راه بیابان

نگرانم بفریبند تو را .

 

ایام جوانی سپری شد , شدم پیر

فاخته .

یاد نگرفتی , که بگویی ز دلت حرف !!!!

 

  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 15

سایت رسمی الهه فاخته تو ,  ,فاخته ,ای ,شعر ,فکر ,تو هستم ,ای پاک ,شب فکر ,فکر تو ,پاک بهشتیمنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

اشپزی ارزانی جکستان ادبی سـیـسـتـم بـازاریـابـی فــایــل انجمن مافیا مجله خبری تخصصی فیلم و سریال چگونه جواب آزمايش ها را بخوانيم رئال مادرید گروه مجستیک الکترونیک