از حقیقت که نمی شود فرار کرد !

حتی اگر از آن ترسید !

یک روز جنگ شد , یک روز شهر به هم ریخت , مملکت داشت ویران می شد . این مملکت کودک داشت , نوجوان داشت , بی سرپناه داشت

, فقیر داشت , پولدار داشت . زن داشت , مرد داشت , یتیم داشت , پیر داشت

, جوان داشت و به اندازه تمام کشورها آرزو داشت .


سایت رسمی الهه فاخته مملکت ,یک ,روز ,تمام ,کشورها ,اندازه ,یک روز ,یتیم داشت ,مرد داشت ,داشت یتیم ,داشت پیرمنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

یادگیری دروس کنکور با حرف آخر خرید اینترنتی یونس عیبجو شرکت پاتریکس 09371414171 | 09198500180 تخفیف ویژه فقط برای امروز legal institute هر چی که بخوای خرید لاستیک با قیمت مناسب وبلاگ سپندار معرفی کالا فروشگاهی