شعر سپید آن روزها گذشت شماره 55

دفتر شعر 1394

شاعر الهه فاخته

 

1394/11/06

 

آن‌روزها گذشت

که ستاره ای چکید در آسمان شهر من

آن ذوق‌ها , جعبه‌های شیرینی

در هیاهوی کوچه‌های نسبتا نم‌ناک

از قطره‌های شوق ایرانی !

 

آن‌روزها گذشت

ذوق دیدن مسابقات جهانی , پشت جعبه جادویی برقی

گریستن از پیروزی یک مبارز و دیدن بوسه‌هایی سمت خدا .

مدال‌های طلا و پرچم ایران

ذوق در صدای من و همسایه‌های کوچه یمان

 

آن‌روزها گذشت

احترام به پیرزنی در اتوبوس

برای نشستن روی صندلی شکسته آن

و احترام پیرزن به دختر تازه رسیده به سن بلوغ

آن‌گذشت‌ها , مهربانی‌ها

آن‌شوق‌ها

یک‌روز کسی بهترین بود میان مردم ما

و مردم ما حمایتش ‌کردند

شد ستاره ای و پر نور در کشورمان

ناگهان چه شد, غرور شهرت گرفته یقه تمام ستاره‌های ایران را

چشم باز کردیم و دیدیم ستاره دیگر نیست

آسمان کشورمان کم‌کم تاریک می‌شود و بدون ستاره انگار !

این عاقبت به خیریست ؟؟؟

آیا دملی ست که وقت ترکیدنش اکنون است ؟

آیا ترو خشک با هم می‌سوزند؟

نمی‌دانم این همان بعد هر سختی آسانیست ؟

که ستاره بعد تحمل سختی, رفته اند جای آسان‌تر ؟

جایی به جز کشورم ایران !

آسمان ایران بی‌فروغ شده است و فروغ هم دیگر نیست

 

بقیه شعر سپید آن روزها گذشته در ادامه مطلب 


سایت رسمی الهه فاخته گذشت ,ستاره ,  ,شعر ,آن‌روزها ,؟ ,شعر سپید ,آن‌روزها گذشت ,  آن‌روزها ,سپید آن ,آن روزهامنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کنترلی کردن درب آپارتمان KOREPLUS سینمای ایران و جهان عروسک فیلتر شنی FRP نوین آی تی موبایل تعمیرخودرودرمحل |ایران فیلم مووی|دانلود روزانه| شبنم پلاس دکتررضا امیرزرگر جراح فك وصورت