شکر ریز و افسون گر نگاهت
چو گل , رعنا و . مغرور , چشمهایت
چه بیهوده کسی باشد که جز تو یار دارد
چه عطریست د لبستگی بر تو
که هر چه از وصفت بگویم
هر چه از حسن جمالت شعر گویم
نیست آ نچه باید باشد و تو در یقین زیباتری
گرچه بی وفا هستی ولی عیب از تو نیست
خو برویان بی وفا هستند
خوب رویان این چنین اند !
گر گوشه چشمی, نگاهی بر من مسکین بیاندازی
من تو را بت می کنم
من نگاهت را به قابی می زنم
هر شب و هرروز, نگاهت می کنم
گرچه دنیایت از دنیایم سواست
لیک هر چه باداباد
چون فاخته,عاشقانه . نگاهت می کنم
شاعر الهه فاخته
کتاب شعر فاخته
شعر شماره 7
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر