شعر سپید شماره 7
دفتر شعر 1394
شاعر الهه فاخته
1394/1/13
شنیده ای بال داران ؟
کبوتر, گنجشک, فاخته یا قناری ! بال دارند ؟
شنیده ای رازداران ؟ . الهه , فاخته , . راز دارند ؟!
تمام لحظه هایم, پر از سر نهانیست
نمیدانم بگویم یا نگویم ؟!
اگر گویم به که گویم؟ نگویم , پس چه گویم ؟
چه قدر سنگین شده است اسرار نهانی
من هر روز, آرامتر هستم
درونم خیس خیس است
دلم را که شکستند , صبر .لبریز شد و ریخت
نه جان راه رفتن برایم مانده و نه جانی برای آرمیدن
بگویم یا نگویم فرق دارد؟ , بگویم , چه کسی درک دارد ؟
چه قدر سنگین شدم
من جزء رازدارانم , غریبم , هم جنس ندارم
چه قدر سخت است روزهای ب وفایی
کاش دری از رحمتت را می گشودی
دلم پر شد خدایا .
شاعر الهه فاخته
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر