بوی یک رنگی از آن جمع نیامد
شدم آشفته و جستم به کنارت


کار عاشق, جز وفاداری چیست ؟


گر به تو تیر زند آدم جاهل , سپر تو شده ام
چه مهم . دستم نیست ؟
چه مهم پایم زخمیست ؟
اصل, توهستی که سالم باشی


بوی یک رنگی ازآن جمع نیامد
تیر زهر آلود کمانش,
در سینه من صد ساله شده لیک ندیدی
آن جمع چه داشت که حال من دیوانه ندیدی ؟

کار عاشق به جز وفاداری چیست
فاخته , جز وفا داری کاری بلد است ؟


خوبست گاهی , به خودت برگردی
همیشه آن نیست که یقین می داری هست

  • شاعر الهه فاخته
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر نو کوتاه عاشقانه شماره 42
  • 1395/1/20

سایت رسمی الهه فاخته عاشق ,وفاداری ,شعر ,کار ,؟ ,جمع ,جز وفاداری ,کار عاشق ,به جز ,شعر نو ,الهه فاختهمنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نام سایت سایت بت فوروارد ارزان کده آشپزخونه سایت دانلود ایران فایل منزل مرتب تخفیف ویژه برترین خدمات اتوبوس دربستی قانون تایم ساخت شوتینگ زباله