چهره ام بر افروخته شد

دل غمگینم , سوخته شد

انگار خیاط , به اندازه روحم دوخته است
این ردایی که زجنس غم و اندوه , شده است
این حجابی که میان من و توست
ساخته حاسدانیست که داستان مرا فهمیدند
این درست نیست که احساس مرا بفروشی به زر ناب

تنم زار شده از داستانی که دروغ ست و به جانم زده اند .

قلب بشناس رفیق !. که یک رو شده ام

فاخته , هر چه درون ساخته است , راز نگاهش شده است
قلب شناس رفیق ! . قلب , راز نیت انسان شده است

 

  • شاعر الهه فاخته
  • کتاب شعر فاخته
  • شعرنو کوتاه شماره 33

سایت رسمی الهه فاخته فاخته ,ام ,استاین ,الهه ,مرا ,راز ,الهه فاخته ,چهره ام ,فاخته شعرنو ,فاخته هر ,شده اممنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت سخت کوشان register-iran عشق اجناس فوق العاده دکتر سلام | مجله پزشکی داتیس دیتا باکسر آموزشی اخبار روز تکنولوژی خرید نایلون ضربه گیر