بیچاره فاخته !

گاهی به تیر شکار, می افتد از پای

میشود خوراکی خوش طعم

گاهی به صید شکار,می شود اسیر قفس !

همدم اجباری شکارچی تنها یا پر غم ؟!

 

فاخته خود در پی عشق است , اسیرش نکنید

 

این که می گوید : کوکو به جستجوی چیزیست

فاخته اسیر دست انسان نیست !

 

نگاه کن شیرینی چشمانش را

دلت می آید به فکر شکارش باشی؟

کوکو آن که م یفهمد فاخته اسیر نباید باشد !

حتی اسیر غم و رنج .

 

  • شاعر الهه‌فاخته
  • شعرنوکوتاه شماره 31
  • کتاب شعر فاخته

سایت رسمی الهه فاخته فاخته ,  ,اسیر ,شکار ,غم ,شعر ,شکار می ,گاهی به ,فاخته اسیر ,باشی؟ کوکو ,شکارش باشی؟منبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید اینترنتی تخفیف دونی هر چی که بخوای Game Bentonmlti47 daily کارت بازرگانی ربات وبلاگ جدید سیستم آموزش آنلاین سایت قلعه و جنگ های صلیبی سلامتی