سوختم از آتش دل
آتشی بود که عمرم را سوخت
شد پریشان دل دیوانه من
مثل پروانه عاشق در شعله شمع
بال زدم , رقصیدم , در چشم تو سوختم
توبه کردم, دور شوم از آتش
مثل یک جام بلورین شکست این توبه
باردیگر به سراغت رفتم ,
سوختم . سوختم
بی هوش شدم از شدت تکرار که هربار شکستم توبه
باز دلت را دیدم
باز شکستم توبه
و به سویت چرخیدم
سوختم
سوخت پرهای تن فاخته دل عاشق,
از آتش بی مهری تو
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر