ای سپید روی, زیبا رخ خندان
برایت آرزو مندم که شادان باشی و بی غم
عزیزم,عزم دیدار تو را دارم
فاخته, مطیع ات گشته است
گر بگویی هیس . خاموشم , لالم , بی زبانم
گر بگویی کیست . شوق دارم
تا بگویم عاشقم , نازنینم!
بخت من خوابیده است و ناز دارد
کی شود بیدار؟ امید دارم
یک مشت خاک از گلستانی که رویش راه رفتی
با صبا بفرست تا بویت کنم
فاخته جان می دهد در راه شما
می کنم یک دعا از بهر تو
شیرین بیان, شاد بادا شاد
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر