شعر ساده اسارت پرنده ها
کتاب شعر جونی جونی یار جونی
شاعر الهه فاخته
پرنده ها وقتی اسیر می شن اسیر غم میشن
ماهم وقتی اسیر میشیم , اسیر غم می شیم
ما آدما, به اسارت می کشیم همدیگرو
حتی گاهی زندگی رو
آخه مهربون من
آسمون واسه همه یه وجب جا میذاره
باید که پرواز کنی .اوج بگیری
کسی که شوق پرواز نداره
بقیه رو اسیر لونش نکنه
کسی که حوصله لبخند نداره
بقیه رو غمگین نکنه
دنیای ما شاده نگاه کن و ببین
آسمون قدش بلنده
برگای سبز میخندن
رودخونه از ذوق,فریاد می زنه
ببین خدا شاده عزیز
پرنده ها وقتی اسیر می شن
اسیر غم میشن . این قفسا, این قفسا
آدما , اسیر غم میشن
شاعر الهه فاخته
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر