شعر نو درباره کودک دلشکسته و تنها
کتاب شعر صدای حق
شاعر الهه فاخته
1389/03/16
ما بین دل و سنگ
مانده کودکی تنها
سنگ باشد با بادبادک فردا؟!
یا که دل با سرخی امروز!؟
کودک دل شکسته قصه ما
کوچک است, گناه دارد
نزنید سنگ به قلب شیشه ایش
باز با کرانه صبح
می وزد ترانه ی باران
تا شمیم صبح قشنگ, بنماید هستی جهان را پیدا
باز ستاره شب امروز, پشت نور خوابیدست
و به خواب چهره پاک معصومی ست
که به سنگ خورده خون آلود است
باد می آید وزان وزان
ابر می پاشد قطره های باران ا
کودک قصه راه, بی پروا
سنگ خورده است و بیمار است
تب جان گداز عشق بیداری
شده است ماورای ذهن خسته من
آه, گرگ بره نما
به کجا می بری بادبادک کودک تنها را
آه, چرا ماه نمی تابد زپشت ابر سیاه ؟
آه, گرگ بره نما
چنگ نزن کودک قصه ما تنهاست چنگ نزن
ای وای که دل شکسته ای را نمک زده ای
عاقبت اندیش, خدا با کودک تنهاست
آه,گرگ بره نما همیشه پیروز است ؟
عاقبت اندیش, همیشه با کودک تنهاست
او خداست .
خدا همیشه پیروز است
یکشنبه:16/03/1389
شاعر الهه فاخته
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر