شعر نو عارف و من و آغوش خدا

کتاب شعر صدای حق

شاعر الهه فاخته

 

 

عارفی را دیدم 

در بیابان, پای یک بوته خشک 

می گفت :  " سلام, بر تو ای ناز نگاه 

نفست پر آگین

شمیم خنک سرد تو را باید 

به خراباتی ببرم "

 

من که عاشق بودم, فهمیدم

ماجرای دل و معشوقه ماست!

بوته و عطر و نگاه 

همگی توجیه نگاهند ,  بهانه ست!

از بوته به دل , از دیده به دریا

دل و دریا چه شود!

عاشقان,پاک ترین دل به معشوق زمانند 

 

فتنه ها را باید شست 

روح من در قفس است 

میله ها را بکنم ؟

آه ! بالم , بالم که شکست 

باشد عیب ندارد, من در آغوش خدا می گریم

پاهایم را بکنید 

کور کنید چشمان مرا 

درد, در درد غوطه ورم, باشد که شود صبح. 

 

من در آغوش خدا می خوابم 

شاعر الهه فاخته

سایت رسمی الهه فاخته   ,آغوش ,دل ,خدا ,الهه ,شعر ,من در ,آغوش خدا ,در آغوش ,    ,الهه فاختهمنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لیموشو عمومی سفارش اینترنتی لوازم یدکی لودر هپکو کوچینگ و توسعه فردی بهترین برش لیزر مس خرید اینترنتی خرید اینترنتی درب اتوماتیک شیشه ای به صورت آنلاین انواع تجهیزات تصفیه آب و فاضلاب شکست عشقی6 دوربین عکاسی