شعر نو
کتاب شعر صدای حق
شاعر الهه فاخته
1390/10/26
ما را چه حال
ای روزگاران اندیشه کن
من در میان وحشت چشمان خود
راهی به سوی نا کجا آغاز کردم, در جهان
ما را چه حال
این دل, غریب آشناست!
در موج مواج قایقم پارو ندارد
ای ناجی طوفان دریا
فرصت دیدار نیست
زود آی بر بالین خسته ام
مارا چه حال
در سینه دردی خفته است
انگار تاوان زخمی کهنه را باید دهم
می سوزد این چشمان من
می سوزد از بی مهری تندیس های سنگی این سینه ها
ما را چه حال
هیهات
ما را چه حال؟
شاعر الهه فاخته
دوشنبه
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر