شعر سپید شماره 36

دفتر شعر 1394

شاعر الهه فاخته

1394/02/13

 

فانوس به دست می گیرم

در جنگل تاریک به دنبال صدایی می گردم

صدایی که مدام م یگرید !

انگار گم شده است . !!!!

هر شب , بعد از رفتن سرخی شمس

صدای گریه ای م یآید

فانوس به دست , راه جنگل می گیرم

آ نقدر م یروم تا صدا از نفس می افتد

تاریک است گم شده ام !؟

و فقط نور ماه , م یتابد

با گم شدن گم شده ای , گ مشده ام

اگر خلاصی یابم , قول م یدهم

تا راه جنگل را مثل کف دست نشناسم

در پی گ مشده ای در جنگل , فانوس نگیرم چون ناجی

باید اول .

راه خود را بشناسم !

شاعر الهه فاخته


سایت رسمی الهه فاخته م ,راه ,جنگل ,گم ,شعر ,فانوس ,گم شده ,می گیرم ,خود را ,به دست ,در جنگلمنبع

عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من

متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی

دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

پدرم دیگر نیست

شعر بی قراری از کتاب وشاید عشق 1

شعر فریاد بی پاسخ از کتاب صدای حق مقدمه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اقامت در ترکیه فان فست - دانلود آهنگ بندری - متن آهنگ بندری برنامه غذایی وبلاگ ماندگار خرید ویدئوپروژکتور اندرویدی مدل T18 به صورت اینترنتی چشم انتظارم معماری و زندگی فروشگاه معرفی اجناس adabiat7 AbFar