مرا در این خاک تنها مگذار و برو
مرا هرگز ترک نکن
چراکه من سالهای پر غمی داشته ام
زندگی بر من بسیار سخت گذشته است
مرا تنها به حال خویشتن رها نکن ای جان و جهان من
دیگر نمی توانم بدون تو زندگی کنم
نه پرواز می خواهم و نه غرق شدن در لذت دنیا
من تو را می خواهم که کنارم بمانی و
این روزگار سخت, سختی اش بر من آسان شود با تو
تو همراه باش , دیگر تحمل ندارم که بشکنم
عزیز از دست رفته
سعادت رفته
خوشبختی دمادم را بدون تو چگونه تجربه کنم
آیا برزخ زیباست که مرا می گذاری و می روی؟
گرچه خدا هست البته که هست ولی
با تو بودن سعادت است
آرامش است و لذت است
تو را برای خوشبختی ام صدا میکنم
نرو
نرو , بمان عزیز من
بخاطر قلب خسته ام نرو
یا حق
عاشقانه های کتاب شعرواره های سپید من
متن آرزو کردن از خداوند در آستانه سی سالگی
دلنوشته سی سالگی به قلم بانو الهه فاخته
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر